پیرزن و نوه اش!!!

For You

I hate people like me, See all+Benim gibi insanlardan nefret, tüm bak...

پیرزن و نوه اش!!!


پیر زنی به کلیسا رفت.در راه بازگشت، نوه اش به حالت تمسخر از او پرسید

مادر بزرگ چیزی از حرفهای روحانی یادت مانده؟!

پیر زن هرچه به خود فشار آورد چیزی به یاد نیاورد.نوه اش باپوزخندی به او گفت: پس چرا همیشه به کلیسا می آیی؟

پیرزن سبدی را به نوه اش داد وگفت: برو این را پر از آب کن.

نوه اش گفت:امکان ندارد این سبد درزهای زیادی دارد و آب در آن باقی نمی ماند.با اصرارهای پیر، دختر رفت سبد را پر کرد ولی آب از آن خالی شد و سبد را آورد و گفت: دیدی گفتم آب درون این سبد جای نمی گیرد

پیر زن گفت: کمی دقت کن، آبی نیست ولی سبد تمیز شده...!

 

 






http://www.meebo.com/rooms

نظرات شما عزیزان:

غريبه ديروز،اشناي امروز،از ياد رفته فردا هايت.
ساعت9:50---16 تير 1390
چققققققققققققققققققققددددددددد ددددددددددددرررررررررررررررررر ررر توپ بود.

واقعا اموزنده.پاسخ:فکر کن!!!


باران
ساعت20:08---4 تير 1390
سسسسسسسسسسلام وعرض ادب و احترام==========واقعا زیبا بود من که خیلی لذت بردم------------بدرودپاسخ: خواهش

hsoein
ساعت13:44---2 تير 1390
پاسخ: داداش من خیلی وقته لینکت کردم !!!

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ برچسب:,

] [ 19:34 ] [ FaTeMeH ]

[ ]